
الگوی سقف و کف گرد یا الگوی نعلبکی (Saucer Pattern)
الگوی نعلبکی یکی از مهم ترین الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال است که با شکل گرد خود تغییر روند را بهصورت تدریجی نشان می دهد. در این مقاله با الگوی کف گرد و سقف گرد، نحوه معامله با آن، تفاوتش با دیگر الگوها و مزایا و معایب آن آشنا می شوید.
تحليل تکنيکال در بازارهاي مالي يکي از روش هاي اصلي براي شناسايي روندها، نقاط ورود و خروج و تصميم گيري هاي معاملاتي است. اين نوع تحليل بر پايه داده هاي قيمتي و رفتار تاريخي نمودار شکل گرفته و به جاي توجه به اخبار يا اطلاعات بنيادي، الگوهاي تکرارشونده در نمودار قيمت را مورد بررسي قرار مي دهد. يکي از ابزارهاي کليدي در تحليل تکنيکال، الگوهاي بازگشتي هستند؛ يعني الگوهايي که پايان يک روند و شروع روندي جديد را نشان مي دهند. تشخيص به موقع اين الگوها مي تواند براي معامله گران حرفه اي و مبتدي، تفاوت ميان سود و زيان باشد.
در ميان الگوهاي بازگشتي، الگوي نعلبکي يا همان الگوي سقف و کف گرد از جمله الگوهايي است که روند تغيير قيمت را به صورت تدريجي و نرم نمايش مي دهد. برخلاف الگوهايي مانند دو سقف يا سر و شانه که با نوسانات سريع و قوي همراه هستند، الگوي نعلبکي به آرامي شکل مي گيرد و معمولاً در تايم فريم هاي بلندمدت قابل مشاهده است. همين ويژگي باعث شده اين الگو مورد توجه معامله گراني قرار گيرد که به دنبال سيگنال هاي کم ريسک تر و قابل اطمينان تر براي ورود يا خروج از بازار هستند. در اين مقاله به طور کامل و جامع اين الگو را بررسي خواهيم کرد و با ساختار، معنا، کاربردها و استراتژي هاي معاملاتي آن آشنا مي شويم.
پیشنهاد ویژه: آموزش بلاکچین
الگوی نعلبکی (Saucer Pattern) چیست؟
الگوی نعلبکی يک الگوی بازگشتی در تحليل تکنيکال است که با حرکت تدريجی و پيوسته قيمت در نمودار شناخته می شود. برخلاف بسياری از الگوهای کلاسيک که معمولاً تغيير روند را به شکل سريع و ناگهانی نشان می دهند، الگوی نعلبکی به آرامی و در بازه زمانی بلندتری شکل می گيرد. اين الگو زمانی ديده می شود که بازار پس از يک روند مشخص، وارد فاز آرامی شده و به تدريج تغيير جهت می دهد. مسير قيمت در اين حالت شکلی منحنی و نرم دارد و بدون نوسان های تيز پيش می رود.
ويژگی متمايزکننده اين الگو نسبت به الگوهای تيز و شارپ مانند دو سقف يا دو کف، همين حرکت ملايم و قابل پيش بينی است. در الگوهای تيز، تغيير جهت با شيب زياد و در مدت کوتاهی اتفاق می افتد، ولی در نعلبکی اين تغيير روند با ثبات و به آرامی شکل می گيرد. به همين دليل معامله گر فرصت بيشتری برای تحليل و تصميم گيری دارد.
نام گذاری الگوی نعلبکی به خاطر شباهت ظاهری آن به شکل يک کاسه يا نعلبکی در نمودار قيمت است. در اين حالت، قيمت ابتدا کاهش يا افزايش آرامی پيدا می کند، سپس مدتی در يک سطح ثابت باقی می ماند و بعد از آن جهت حرکت را تغيير می دهد. اين الگو به دو دسته اصلی تقسيم می شود:
- کف گرد (Round Bottom): زمانی رخ می دهد که بازار از فاز نزولی به سمت فاز صعودی حرکت می کند.
- سقف گرد (Round Top): زمانی اتفاق می افتد که روند صعودی به تدريج متوقف می شود و بازار وارد فاز نزولی می گردد.
شناخت اين دو حالت به معامله گران کمک می کند تا نقاط مناسب ورود يا خروج را بر اساس موقعيت بازار شناسايی کنند و استراتژی معاملاتی دقيق تری داشته باشند.

تشريح کامل الگوی کف گرد
الگوی کف گرد که در منابع تحليلی با نام الگوی نعلبکی کف (Round Bottom) نيز شناخته می شود، نشان دهنده پايان يک روند نزولی و آغاز تدريجی يک روند صعودی جديد می باشد. در اين الگو قيمت پس از يک کاهش تدريجی، وارد فاز تثبيت می شود و سپس با روندی آرام و صعودی از ناحيه کف خارج می گردد. اين نوع از رفتار قيمت معمولاً در بازه های زمانی بلندمدت (مثل نمودارهای روزانه، هفتگی يا ماهانه) شکل می گيرد و نشانه ای از تقويت تقاضا و کاهش فشار فروش در بازار است.
در طول تشکيل اين الگو، رفتار قيمت و حجم معاملات نقش مهمی دارد. در ابتدا قيمت به آرامی کاهش می يابد، اما در اين فاز کاهش قيمت با حجم معاملاتی پايين همراه است. سپس در ناحيه کف، قيمت برای مدتی در يک محدوده باثبات نوسان می کند و حجم معاملات نيز کاهش پیدا می کند. با گذشت زمان و شروع افزايش آرام قيمت، حجم معاملات به تدريج افزايش پيدا می کند که اين افزايش حجم در فاز صعودی نشانه ای مثبت و تأييدی برای شکل گيری الگو است. زمانی که قيمت موفق به عبور از يک مقاومت مهم (که معمولاً در لبه سمت راست نعلبکی قرار دارد) شود و اين شکست با حجم بالا همراه باشد، می توان گفت سيگنال ورود صادر شده است.
يک مثال واقعی از الگوی کف گرد، در نمودار بيت کوين در بازه زمانی اوايل سال ۲۰۲۳ مشاهده شد. پس از افت قيمت در سال ۲۰۲۲، بيت کوين وارد فاز تثبيت شد و کف گردی را در بازه چندماهه شکل داد. با عبور از مقاومت ۲۵۰۰۰ دلاری و تأييد افزايش حجم، روند صعودی جديدی آغاز شد. نمونه ديگر در بازار بورس ايران مربوط به سهام فولاد است که پس از ريزش سال ۹۹، در سال ۱۴۰۱ الگويی مشابه در نمودار هفتگی خود تشکيل داد و با عبور از مقاومت ۱۲۰۰ تومان وارد فاز صعودی شد.
نکات مهم برای شناسایی دقيق الگوی کف گرد عبارتند از:
- حرکت قيمت بايد به صورت تدريجی و قوسی شکل باشد، نه با شيب تند.
- در ناحيه کف، نوسانات کم و حجم معاملات بسيار پايين است.
- شکست ناحيه مقاومتی بايد با افزايش قابل توجه حجم همراه باشد.
- استفاده از ابزارهای مکمل مانند RSI يا MACD می تواند تأييد بيشتری برای ورود بدهد.
- هر چه مدت زمان تشکيل الگو بيشتر باشد، اعتبار آن نيز بالاتر خواهد بود.
شناخت دقيق اين الگو و توجه به نشانه های حجم و تأييد شکست، به معامله گران کمک می کند تا با ريسک کمتر و دقت بالاتر وارد معاملات صعودی شوند و از نقطه مناسب، روند جديد بازار را دنبال کنند.
پیشنهاد مطالعه: الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال
تشريح کامل الگوی سقف گرد
الگوی سقف گرد يا Rounded Top Pattern معمولاً در انتهای يک روند صعودی شکل می گيرد و هشداری برای احتمال آغاز روند نزولی می باشد. اين الگو درست مانند يک نعلبکی وارونه در نمودار قيمت ظاهر می شود و نشان دهنده کاهش تدريجی تقاضا و افزايش فشار فروش در بازار است.
نحوه تشکيل اين الگو در چارت به اين صورت است که قيمت پس از يک صعود، به تدريج حرکت کندتری پيدا می کند، نوسانات آرام تر می شوند و شيب صعودی کاهش می يابد. در اين مرحله، خريداران انگيزه کمتری برای ورود دارند و بازار وارد فاز بی تفاوتی می شود. با گذشت زمان، عرضه ها افزايش می يابد و نمودار شروع به افت تدريجی می کند، بدون اينکه يک سقوط ناگهانی داشته باشد. اين کاهش تدريجی تقاضا و افزايش آهسته عرضه باعث می شود قيمت يک سقف قوسی شکل بسازد.
يکی از نشانه های مهم اين الگو کاهش تدريجی حجم معاملات است. در طول صعود اوليه، حجم معمولاً بالا است، اما در نزديکی سقف، حجم افت می کند. اين نشان دهنده ضعف تقاضا است. پس از آن در فاز نزولی، با افزايش تدريجی فروشنده ها، حجم دوباره افزايش پيدا می کند که می تواند تأييدی برای آغاز روند نزولی باشد. نقطه ورود به معامله فروش زمانی است که قيمت يک سطح حمايت مهم (در قسمت پايين سمت راست نعلبکی) را با حجم بالا بشکند.
به عنوان مثال در نمودار سهام شرکت اپل در بازه زمانی اواخر سال ۲۰۲۱، يک الگوی سقف گرد تشکيل شد. قيمت پس از صعود به يک سقف، وارد فاز خنثی و سپس کاهش تدريجی شد. با شکسته شدن حمايت، روند نزولی آغاز شد و فرصت مناسبی برای ورود به معامله فروش فراهم گرديد.
تفاوت اين الگو با الگوی سر و شانه در اين است که در الگوی سر و شانه ما شاهد سه قله مجزا هستيم که قله ميانی بلندتر از بقيه است و خطوط حمايت (خط گردن) معمولاً صاف يا مورب هستند. اما در الگوی سقف گرد، حرکت قيمت کاملاً قوسی و يکپارچه است و نوسانات تيز و سريع ديده نمی شود. همچنين در سر و شانه کاهش قيمت معمولاً با سرعت بيشتری اتفاق می افتد، در حالی که در سقف گرد، همه چيز آرام و تدريجی رخ می دهد.
در نتيجه الگوی سقف گرد يک ابزار بسيار مفيد برای تشخيص کاهش تدريجی قدرت بازار است که اگر به درستی شناسايی شود، می تواند موقعيت های معاملاتی کم ريسک و سوددهی را برای فعالان بازار فراهم کند. استفاده از حجم، خطوط حمايت و ابزارهای مکمل ديگر مثل RSI برای تأييد تحليل، توصيه می شود.
پیشنهاد مطالعه: الگوهای برگشتی در تحلیل تکنیکال
تفاوت الگوی نعلبکی با سایر الگوهای بازگشتی
الگوی نعلبکی (Saucer Pattern) چه در حالت سقف و چه در حالت کف، جزو الگوهای بازگشتی مهم در تحلیل تکنیکال است. اما تفاوت های اساسی با الگوهای مشابه دیگر دارد که شناخت دقیق آن ها می تواند به تحلیل بهتر نمودارها و تصمیمات معاملاتی دقیق تر کمک کند.
مقایسه با الگوی دو کف / دو سقف (Double Bottom / Top)
الگوی دو کف یا دو سقف به عنوان یکی از شناخته شده ترین الگوهای بازگشتی، معمولاً در انتهای یک روند شکل می گیرد و برگشت سریع قیمت را نشان می دهد. این الگو شامل دو نقطه قله یا دو نقطه کف است که تقریباً در یک سطح قرار دارند و معمولاً فاصله زمانی کوتاه تری نسبت به الگوی نعلبکی دارند.
در مقابل، الگوی نعلبکی با شیبی ملایم تر و زمان طولانی تری تشکیل می شود. در نعلبکی، تغییر روند به صورت تدریجی اتفاق می افتد و قیمت به آرامی وارد فاز بازگشتی می شود، در حالی که در الگوی دو سقف یا دو کف، تغییر جهت بازار معمولاً ناگهانی تر و با قدرت بیشتری همراه است.
از طرف دیگر در دو کف یا دو سقف حجم معاملات معمولاً در کف یا سقف دوم افزایش می یابد و شکست خط مقاومت یا حمایت به عنوان سیگنال اصلی ورود در نظر گرفته می شود. ولی در نعلبکی، کاهش و افزایش حجم بسیار تدریجی است و تأکید بیشتر روی روند پیوسته و آرام حرکت قیمت است.
مقایسه با الگوی سر و شانه معکوس (Inverse Head and Shoulders)
الگوی سر و شانه معکوس یکی دیگر از الگوهای بازگشتی صعودی است که با سه کف مشخص تشکیل می شود: دو کف هم تراز (شانه ها) و یک کف عمیق تر (سر). شکست خط گردن در این الگو معمولاً به عنوان سیگنال اصلی ورود به معامله خرید در نظر گرفته می شود.
تفاوت اصلی این الگو با نعلبکی در ساختار ظاهری آن است. سر و شانه دارای سه نقطه مشخص و قابل تشخیص است، در حالی که نعلبکی حرکت قوسی یکنواختی دارد و فاقد قله یا کف های مجزا می باشد. از نظر رفتاری نیز در سر و شانه قدرت خرید در انتهای الگو به صورت ناگهانی و پرشتاب ظاهر می شود، اما در نعلبکی، خریداران به تدریج وارد بازار می شوند و صعود آهسته شکل می گیرد.
مقایسه با الگوی فنجان و دسته (Cup and Handle)
الگوی فنجان و دسته شباهت زیادی به الگوی کف نعلبکی دارد، به خصوص در بخش ابتدایی خود که شکل فنجان را ایجاد می کند. اما تفاوت کلیدی آن در بخش دسته است. در الگوی فنجان و دسته، بعد از تکمیل قوس فنجان، یک اصلاح یا پولبک کوتاه مدت به سمت پایین شکل می گیرد که به آن دسته می گویند. شکست خط مقاومت پس از شکل گیری دسته، سیگنال ورود به معامله است.
در حالی که الگوی نعلبکی فاقد این اصلاح دسته مانند است و روند بازگشت به صورت پیوسته و بدون وقفه اتفاق می افتد. همچنین، الگوی فنجان و دسته بیشتر در بازارهایی با روند صعودی قوی ظاهر می شود و تمایل دارد زودتر از نعلبکی به نقطه شکست برسد.
هر یک از این الگوها کاربرد خاص خود را دارد. اما الگوی نعلبکی به دلیل ماهیت آرام، روند بلندمدت و سیگنال های قابل اعتماد، می تواند انتخاب مناسبی برای سرمایه گذارانی باشد که به دنبال معاملات کم ریسک و بلندمدت هستند.
پیشنهاد مطالعه: شاخص قدرت نسبی (RSI) چیست؟
استراتژی معامله گری با الگوی نعلبکی (Saucer Pattern)
الگوی نعلبکی اگر به درستی تشخیص داده شود، می تواند فرصت های معاملاتی ارزشمندی را در اختیار معامله گر قرار دهد. با این حال برای بهره برداری مؤثر از این الگو باید به نکات تکنیکی و روانشناختی توجه کرد.
نحوه ورود و خروج از معامله
برای ورود به معامله با این الگو ابتدا باید صبر کرد تا بخش قوسی یا گرد الگو به طور کامل شکل بگیرد. این یعنی نباید صرفاً با مشاهده یک خم در نمودار وارد معامله شد، بلکه باید منتظر تکمیل قوس و مشخص شدن تغییر جهت قیمت بود.
در الگوی کف گرد، ورود زمانی انجام می شود که قیمت از مقاومت کلیدی (یا خط افقی بالای قوس) عبور کند. معمولاً کندل شکست باید با حجم بالا و به صورت واضح بالای مقاومت بسته شود.
در الگوی سقف گرد، ورود در نقطه ای انجام می شود که قیمت حمایت کلیدی را بشکند و کندل با قدرت پایین تر از آن بسته شود.
در هر دو حالت بهتر است چند کندل بعد از شکست را نیز زیر نظر گرفت تا مطمئن شوید شکست واقعی بوده و بازار دچار فریب (fake breakout) نشده است.
تعیین حد ضرر و حد سود
یکی از مهم ترین بخش های معامله با هر الگوی تکنیکال، مشخص کردن حد ضرر و حد سود است. این موضوع در الگوی نعلبکی نیز نقش حیاتی دارد.
- حد ضرر (Stop Loss): در الگوی کف گرد، حد ضرر را کمی پایین تر از کف نعلبکی قرار دهید. در الگوی سقف گرد، بالاتر از سقف نعلبکی. این فاصله باید منطقی باشد و با نوسانات معمول آن دارایی سازگار باشد.
- حد سود (Take Profit): برای تعیین هدف قیمتی، فاصله بین کف (یا سقف) نعلبکی و خط شکست (مقاومت یا حمایت) را اندازه گیری کنید و همان مقدار را به سمت بالا یا پایین هدف گذاری نمایید.
مثلاً اگر در الگوی کف گرد، فاصله بین کف قوس و مقاومت ۲۰ درصد باشد، پس از شکست مقاومت می توان ۲۰ درصد رشد دیگر را به عنوان تارگت در نظر گرفت.
استفاده از تاییدیه ها (Volume، RSI، میانگین متحرک)
استفاده از ابزارهای مکمل در کنار الگو می تواند اعتبار سیگنال ورود را افزایش دهد:
- حجم معاملات: افزایش حجم در نزدیکی نقطه شکست یکی از قوی ترین تاییدیه ها است. اگر شکست مقاومت یا حمایت با حجم بالاتری نسبت به میانگین همراه باشد، احتمال ادامه حرکت بیشتر است.
- RSI: اندیکاتور RSI در الگوی کف گرد معمولاً از ناحیه اشباع فروش (زیر ۳۰) به سمت بالا حرکت می کند. عبور از سطح ۵۰ می تواند تاییدیه خوبی برای شروع روند صعودی باشد. در سقف گرد، عکس این حالت صادق است.
- میانگین متحرک: در الگوی کف گرد، عبور قیمت از میانگین متحرک ۵۰ یا ۲۰۰ روزه می تواند تاییدی برای تغییر روند باشد. همینطور در سقف گرد، شکستن این میانگین ها به سمت پایین تاییدی برای شروع روند نزولی است.
نکات روانشناسی معامله گری با این الگو
الگوی نعلبکی ماهیتی آهسته و تدریجی دارد. این یعنی معامله گری با این الگو نیاز به صبر، دقت و نظم بیشتری نسبت به الگوهای سریع تر دارد.
بسیاری از معامله گران عجله می کنند و پیش از کامل شدن قوس وارد معامله می شوند. اما نعلبکی نیازمند تکمیل ساختار است تا بتواند سیگنال معتبر صادر کند.
در لحظه شکست ممکن است قیمت دچار نوسان زیاد شود. معامله گر باید با آرامش عمل کند و صرفاً بر اساس تایید کندل و حجم وارد شود، نه احساسات لحظه ای.
به دلیل گسترده بودن ساختار این الگو، حد ضرر و حد سود ممکن است فاصله زیادی داشته باشند. رعایت اندازه مناسب پوزیشن و توجه به نسبت ریسک به ریوارد (حداقل ۱:۲) بسیار مهم است.
پیشنهاد مطالعه: اندیکاتور MACD (Moving Average Convergence Divergence)
مزایا و معایب الگوی نعلبکی در تحلیل تکنیکال
الگوی نعلبکی در بسیاری از نمودارهای بلندمدت ظاهر می شود. اما مانند هر ابزار تحلیلی دیگر، این الگو نیز همزمان دارای نقاط قوت و ضعف است که معامله گر باید پیش از استفاده از آن به خوبی بشناسد.
مزایای الگوی نعلبکی
مزایای الگوی نعلبکی عبارتند از:
پیش بینی پذیر بودن روند قیمت
یکی از بزرگ ترین مزایای این الگو، ماهیت آرام و تدریجی آن است. به دلیل اینکه شکل گیری نعلبکی زمان بر است، معامله گر فرصت کافی برای تحلیل، بررسی تاییدیه ها و تصمیم گیری دارد. برخلاف الگوهای ناگهانی و تیز مانند دو کف یا سر و شانه، این الگو نشانه های واضح تری از تغییر جهت بازار ارائه می دهد.
سیگنال های قابل اعتماد
از آنجایی که الگوی نعلبکی معمولاً در بازه های زمانی بلندمدت و با ثبات بیشتری تشکیل می شود، سیگنال های خرید یا فروش حاصل از آن معمولاً دقت بالاتری دارند. شکست مقاومت یا حمایت در این الگو معمولاً با تغییر واقعی در رفتار بازار همراه است و احتمال بازگشت قیمت به نقطه قبلی کمتر است.
ریسک کنترل شده و تارگت مشخص
در این الگو به راحتی می توان حد ضرر و حد سود را بر اساس ساختار نمودار تعیین کرد. فاصله بین کف و مقاومت یا بین سقف و حمایت، یک معیار مشخص برای تنظیم اهداف قیمتی ارائه می دهد. این ویژگی باعث می شود نسبت ریسک به پاداش در معاملات این الگو معمولاً مناسب و منطقی باشد.
قابل استفاده در بازارهای مختلف
از بازار سهام و ارز دیجیتال گرفته تا بازارهای کالایی، الگوی نعلبکی در تمام نمودارهایی که رفتار قیمت را منعکس می کنند قابل شناسایی است. همین موضوع باعث شده تا این الگو در میان تحلیلگران تکنیکال بسیار محبوب باشد.
معایب الگوی نعلبکی
معایب الگوی نعلبکی عبارتند از:
تشکیل کند و زمان بر
یکی از اصلی ترین معایب این الگو، سرعت پایین شکل گیری آن است. نعلبکی ها معمولاً در بازه های زمانی روزانه، هفتگی یا حتی ماهانه ظاهر می شوند و همین موضوع باعث می شود که برای معامله گران کوتاه مدت یا اسکلپرها مناسب نباشند. کسانی که به دنبال سود سریع هستند، ممکن است این الگو را خسته کننده بدانند.
نیاز به صبر و تایید بیشتر
الگوی نعلبکی بدون تاییدیه مناسب ممکن است به اشتباه به عنوان بازگشت روند تلقی شود. به دلیل ظاهر نرم و غیرتیز این الگو تشخیص نقطه شکست معتبر نیاز به تحلیل دقیق تر دارد. بدون استفاده از تاییدیه هایی مانند حجم معاملات، اندیکاتورهای روند یا کندل های تاییدی، ورود زودهنگام یا اشتباه به معامله می تواند منجر به ضرر شود.
عدم وضوح در بازارهای کم نوسان
در بازارهایی که حجم معاملات پایین است یا نوسانات کمی دارند، این الگو ممکن است به وضوح دیده نشود یا ساختار آن ناقص باقی بماند. در چنین شرایطی تحلیلگران ممکن است دچار تفسیرهای اشتباه شوند و سیگنال های ضعیفی دریافت کنند.
پیشنهاد مطالعه: میانگین متحرک در ارزهای دیجیتال
کلام آخر
الگوی نعلبکی یکی از الگوهای بازگشتی قابل اعتماد در تحلیل تکنیکال است که به ویژه در معاملات بلندمدت می تواند سیگنال های ارزشمندی ارائه دهد. روند تدریجی و ساختار منظم این الگو باعث می شود معامله گران فرصت کافی برای تصمیم گیری آگاهانه داشته باشند. با این حا، برای افزایش دقت تحلیل و کاهش ریسک، بهتر است این الگو در کنار ابزارهای مکمل مانند حجم معاملات، اندیکاتورهایی مثل RSI یا میانگین متحرک و بررسی رفتار کندلی استفاده شود. ترکیب این الگو با تحلیل دقیق می تواند نقطه قوتی مهم در معاملات حرفه ای باشد.

سعیده بیات
Leave a comment
Your email address will not be published. Required fields are marked *