الگوی کف دو قلو زمانی شکل می گيرد که قيمت ها بعد از کاهش شديد، دوباره به همين سطح قبلی بر می گردند و بعد از مدتی حرکت صعودی پيدا می کنند. از طرفی، الگوی سقف دو قلو دقيقا برعکس است: يعنی قيمت ها بعد از افزايش زياد، دوباره به همين سطح قبلی می رسند و بعد از آن، يک افت قيمت اتفاق می افتد.

در اين مقاله می خواهيم با هم بررسی کنيم که اين الگوها چگونه شکل می گيرند، چه ويژگی هایی دارند و چگونه می شود از آنها در معاملات استفاده کرد. با ما همراه باشيد تا بيشتر در مورد اين دو الگوی پرکاربرد در تحليل تکنیکال صحبت کنيم.

پیشنهاد مطالعه: آموزش الگوی کف و سقف سه قلو در تحلیل تکنیکال

الگوی کف دو قلو

الگوی کف دو قلو وقتی اتفاق می افتد که قیمت یک دارایی بعد از افت شدید دوباره به همان سطح قبلی برمی گردد و بعد از آن شروع به رشد می کند. به عبارت ساده تر وقتی قیمت برای یک مدت طولانی پایین می رود، یک دفعه دوباره به همان سطح قبلی می رسد و وقتی این روند دوباره تکرار می شود و قیمت شکست می خورد، یعنی ممکن است قیمت دیگر نتواند پایین تر برود و احتمال رشد قیمت وجود دارد. این الگو معمولاً وقتی شکل می گیرد که بازار بعد از کاهش طولانی مدت وارد حالت تثبیت می شود. نشانه های این الگو این است که قیمت چند بار به سطح پایین می رسد و معمولاً در همین نواحی یک سری نوسانات کوچک هم دیده می شود. به طور کلی، الگوی کف دو قلو شبیه به الگوی سر و شانه است، اما فرقی که دارد این است که در الگوی کف دوقلو فقط دو بار قیمت پایین می آید و دوباره برمی گردد، ولی سر و شانه معمولاً شامل سه قله می شود، یکی بلندتر و دو قله دیگر کوتاه تر.

الگوی سقف دو قلو

الگوی سقف دو قلو وقتی اتفاق می افتد که قیمت یک دارایی، بعد از یک افزایش طولانی مدت به بالاترین سطح خودش می رسد، بعد دوباره پایین می آید و به همان سطح قبلی برمی گردد. وقتی این روند دوباره تکرار می شود، یعنی احتمالاً دیگر قیمت نتواند بیشتر بالا برود و ممکن است وارد روند نزولی شود. برای تشکیل این الگو سه مرحله وجود دارد.

اول، قیمت به بالاترین سطح خودش می رسد و یک اوج ایجاد می کند. بعد قیمت پایین می آید و به سطح قبلی می رسد. در نهایت اگر قیمت نتواند دوباره از همان سطح بالاتر برود و خط حمایت شکسته شود، یعنی احتمالاً روند نزولی شروع می شود.

این الگو معمولاً بعد از یک افزایش طولانی مدت قیمت شکل می گیرد و نشانه های آن این است که قیمت دوباره به همان سطح قبلی می رسد. اگر این سطح شکسته شود، احتمالاً روند نزولی ادامه پیدا می کند و معمولاً همراه با حجم معاملات بالاست. این الگو شبیه به الگوی کف دو قلو است، با این تفاوت که در کف دو قلو قیمت پایین می آید و دوباره بالا می رود، اما در سقف دو قلو قیمت بالا می رود و بعد پایین می آید. همچنین این الگو به الگوی سر و شانه هم شبیه است، اما در سر و شانه سه قله داریم، در حالی که در سقف دو قلو فقط دو قله دیده می شود.

نحوه شناسایی و تفسیر این الگوها

الگوهای قیمتی یکی از ابزارهای مهم در تحلیل بازار هستند که کمک می کنند روندهای آینده قیمت را پیش بینی کنیم. یکی از الگوهایی که خیلی وقت ها در بازارهای مالی دیده می شود، الگوهای دو قلو هستند که شامل دو قله (Double Top) یا دو کف (Double Bottom) می شود. این الگوها به ما نشان می دهند که شاید روند قیمت در حال تغییر باشد و این می تواند برای گرفتن تصمیم درست در معاملات خیلی مفید باشد. در این بخش قرار است به شما بگوییم چطور این الگوها را شناسایی کنید و درست تفسیرشان کنید تا بتوانید تصمیمات بهتری بگیرید.

چطور شناسایی کنیم؟

برای شناسایی الگوهای دو قلو در نمودار، باید دقت کنیم که دو قله یا دو کف شبیه هم را ببینیم که فاصله شان از هم منطقی باشد. مثلا در الگوی سقف دو قلو، دو قله داریم که تقریبا هم‌ارتفاع هستند و بعد از آن قیمت دیگر بالا نمی رود. در الگوی کف دو قلو هم دو کف مشابه پیدا می کنیم که بعدش قیمت شروع می کند به بالا رفتن. بعد باید یک خط حمایتی یا مقاومتی بکشیم که بین این قله ها یا کف ها قرار بگیرد. وقتی این خط شکسته شود، نشانه این است که ممکن است روند عوض شود.

نکات مهم در تفسیر الگو

برای تحلیل دقیق تر این الگوها باید حجم معاملات را هم در نظر بگیریم. مثلا در الگوی کف دو قلو، وقتی خط مقاومت شکسته می شود، معمولا حجم معاملات بیشتر می شود که یعنی ممکن است روند تغییر کند. در الگوی سقف دو قلو هم وقتی قله دوم شکل می گیرد و حجم کمتر می شود، یعنی احتمالاً روند صعودی ضعیف شده است. همچنین باید دقت کنیم که این الگوها در کدام قسمت از روند بازار دارند شکل می گیرند. اگر این الگوها در آخر روند صعودی یا نزولی باشند، احتمال تغییر روند بیشتر است.

اشتباهات رایج

چند اشتباه معمولی وجود دارد که تحلیلگران می توانند مرتکب شوند. یکی این است که فکر می کنند الگوی دو قلو همیشه درست است، در حالی که بعضی وقت ها ممکن است نوسانات بازار باعث شود الگو تشکیل نشود. اشتباه دیگر این است که فکر می کنند هر وقت خط مقاومت یا حمایت شکست، روند حتماً عوض می شود، در حالی که باید چند تاییدیه دیگر هم بگیریم مانند افزایش حجم یا برگشت قیمت به همان خط شکسته شده. در آخر هم ممکن است بعضی ها فقط به قله ها و کف ها توجه کنند و از حجم یا زمان غافل شوند، که این هم اشتباه است.

پیشنهاد مطالعه: الگوی مثلث متقارن (Symmetrical Triangle)

کاربرد الگوی کف و سقف دو قلو در استراتژی‌های معاملاتی

الگوهای کف و سقف دو قلو می توانند ابزارهای خیلی مفیدی دراستراتژی های معاملاتی باشند. وقتی این الگوها شکل می گیرند، ممکن است نشانه هایی از تغییر روند قیمت باشند. حالا بیایید ببینیم چطور می شود از این الگوها استفاده کرد و چه نکاتی را باید در نظر بگیریم.

استراتژی های خرید و فروش

الگوی کف دو قلو معمولاً زمانی که قیمت دو بار به کف قبلی می رسد و بعد شروع به بالا رفتن می کند، به عنوان یک سیگنال خرید شناخته می شود. یعنی زمانی که قیمت دوباره بالاتر از سطح قبلی می رود، می توانیم با خیال راحت وارد خرید شویم. برعکس، الگوی سقف دو قلو وقتی شکل می گیرد که قیمت دو بار به سطح سقف قبلی می رسد و بعد شروع به پایین آمدن می کند. این می تواند یک سیگنال فروش باشد. ولی باید دقت کنیم که همیشه این الگوها صد در صد درست نیستند، بنابراین باید از دیگر ابزارهای تحلیل هم کمک بگیریم.

تایید توسط سایر اندیکاتورها:

همیشه بهتر است قبل از اینکه تصمیم نهایی را بگیریم، از اندیکاتورهای دیگر هم استفاده کنیم. مثلاً می توانیم از اندیکاتورهایی مثل RSI (شاخص قدرت نسبی) یا MACD برای تایید سیگنال استفاده کنیم. مثلاً اگر درالگوی کف دو قلو، خط مقاومت شکسته شود، ولی در همین زمان اندیکاتور RSI هم نشان بدهد که بازار وارد منطقه خرید شده، این می تواند به تایید سیگنال خرید کمک کند. استفاده از این تاییدیه ها باعث می شود که شانس موفقیت بیشتری داشته باشیم.

محدودیت ها و چالش ها:

الگوهای کف و سقف دو قلو هم مثل هر ابزار دیگری محدودیت هایی دارند. یکی از چالش ها این است که گاهی اوقات الگوها خیلی واضح شکل نمی گیرند یا بازار نوسان زیادی دارد که باعث می شود شناسایی الگو سخت شود. همچنین این الگوها ممکن است در بازارهای خیلی پرنوسان کارایی چندانی نداشته باشند. مثلاً وقتی خبرهای اقتصادی مهم منتشر می شود، قیمت ها ممکن است خیلی سریع و غیرمنتظره تغییر کنند و این باعث می شود که الگوهای دو قلو به درستی عمل نکنند. بنابراین همیشه باید حواسمان باشد که این الگوها به تنهایی کافی نیستند و باید با تحلیل های دیگر ترکیب شوند.

پیشنهاد مطالعه: آموزش کامل الگوی مثلث صعودی (Ascending Triangle) در تحلیل تکنیکال

تحلیل و مقایسه با دیگر الگوهای تکنیکال

الگوهای کف و سقف دو قلو یکی از شناخته شده ترین الگوهای تکنیکال هستند، اما خب تنها اینها نیستند. بازار پر از الگوهای مختلف است که می توانند به تحلیلگران کمک کنند. مثلا مثلث ها، الگوی سر و شانه ها و دیگر الگوهای معکوس هم وجود دارند که کاربرد خاص خودشان را دارند.

الگوهای مشابه

مثلث ها معمولاً وقتی در روندهای بازار شکل می گیرند، می توانند نشانه ای از ادامه روند باشند. برعکس، الگوهای دو قلو (هم کف و هم سقف) معمولاً نشانه تغییر روند هستند. پس فرق اصلی اینجا در نوع سیگنالی است که می دهند. الگوی سر و شانه هم یک جور الگوی معکوس است که مشابه دو قلوها است اما با یک تفاوت: در الگوی سر و شانه، بعد از شکل گرفتن قسمت سر، یک تغییر روند خیلی واضح تر اتفاق می افتد. در کل هر کدام از این الگوها یک ویژگی خاص دارند که بسته به شرایط بازار می توانند کاربرد متفاوتی داشته باشند.

مزایا و معایب

مزیت بزرگ الگوهای دو قلو این است که شناسایی آنها نسبتاً ساده است و می توانند به راحتی نشانه تغییر روند را بدهند. اما مشکلی که این الگوها دارند این است که همیشه دقیق نیستند و ممکن است در شرایط خاص بازار، درست عمل نکنند. مثلاً ممکن است بازار به خاطر اخبار یا شرایط غیرمنتظره تغییراتی داشته باشد که باعث شود این الگوها دچار خطا شوند. بر خلاف مثلث ها که معمولاً در روندهای جانبی بیشتر پیدا می شوند و می توانند پیش بینی هایمان را درست تر کنند، دو قلوها بیشتر در انتهای روندها ظهور می کنند و ممکن است نسبت به نوسانات زیاد حساس تر باشند.

پیشنهاد مطالعه: آموزش کامل الگوی مثلث کاهشی (Descending Triangle) در تحلیل تکنیکال

کلام آخر

الگوهای کف و سقف دو قلو ابزارهایی قدرتمند برای شناسایی تغییر روندهای بازار هستند. این الگوها در شرایط مناسب می توانند کمک زیادی به تحلیلگران کنند، ولی نباید فراموش کنیم که همیشه نیاز به تاییدیه های اضافی مثل حجم معاملات و اندیکاتورها داریم. باید به یاد داشته باشیم که این الگوها ممکن است همیشه هم جواب ندهند، پس باید مراقب شرایط بازار باشیم.

برای استفاده بهتر از این الگوها، توصیه می کنم که همیشه این الگوها را با ابزارهای دیگر مثل اندیکاتورهای تکنیکال ترکیب کنید و فقط به شناسایی الگو اکتفا نکنید. بررسی حجم معاملات و بررسی شرایط بازار می تواند به شما کمک کند که تصمیم های بهتری بگیرید. همچنین پیشنهاد می کنم این الگوها را بیشتر در انتهای روندهای قوی بررسی کنید تا احتمال موفقیت بالاتری داشته باشید.